سحر وب

خطی ننویسم که آزار دهد کسی را

سحر وب

خطی ننویسم که آزار دهد کسی را

هوا گرمه!

سلام! 

بعد از ماه ها بی خبری از سری وبلاگ هایم امروز برای ثبت نام ترم تابستانی دانشگاه مجبور شدم تا یکی دو ساعتی به نت وصل اجباری بشم و هر چه آدرس داشتم را یکی یکی تست کردم و با حواس جمعی که دارم فقط توانستم کنترل دوباره این وبلاگم را به دست بگیرم نمی دانم چه بر سر دیگر وبلاگ هایم آمده که امکان دیدنشان برایم میسر نشد! حالا ... 

نمی دانم سرعت زیاد وقتی چیزی برای دیدن و شنیدن و خواندن نیست به چه درد می آید؟ هر آدرسی که وارد می کنم آن صفحه از پیش تعریف شده برام به نمایش در می آید که به این سایت های پیشنهادی برو وگرنه ما خودمان را را به یکی از اینها هدایت خواهیم کرد! ... 

فکر میکردم که مثلا من چیز مهمی نوشتم که سیستم فلترینگ مخابرات ازش خوشش نیامده و وبلاگ را بسته اما امروز شکر خدا مطمعن شدم که نه اینطور نبوده و برایشان فرقی نمی کنه تو چی نوشته باشی آقایان وقتی دلشان می خواهد کاری بکنن تر هم پا سوز خشک ها میشه و ... خلاصه وقتی هوا گرمه چاره ای نیست و آتش سوزی هر آن امکان داره!